معنی پا میان گذاری، مداخله، چیزی که در میان چیزهای , دیگر گذارند، وساطت، دخالت، میانه گیری, معنی پا میان گذاری، مداخله، چیزی که در میان چیزهای پ دیگر گذارند، وساطت، دخالت، میانه گیری, معنی /ا kdاj ;vاcd، kbاogi، ]dxd li bc kdاj ]dxiاd , bd;c ;vاcjb، msاzت، boاgت، kdاji ;dcd, معنی اصطلاح پا میان گذاری، مداخله، چیزی که در میان چیزهای , دیگر گذارند، وساطت، دخالت، میانه گیری, معادل پا میان گذاری، مداخله، چیزی که در میان چیزهای , دیگر گذارند، وساطت، دخالت، میانه گیری, پا میان گذاری، مداخله، چیزی که در میان چیزهای , دیگر گذارند، وساطت، دخالت، میانه گیری چی میشه؟, پا میان گذاری، مداخله، چیزی که در میان چیزهای , دیگر گذارند، وساطت، دخالت، میانه گیری یعنی چی؟, پا میان گذاری، مداخله، چیزی که در میان چیزهای , دیگر گذارند، وساطت، دخالت، میانه گیری synonym, پا میان گذاری، مداخله، چیزی که در میان چیزهای , دیگر گذارند، وساطت، دخالت، میانه گیری definition,